اصطلاحات-آشپزی-به-آلمانی

اصطلاحات آشپزی به آلمانی

در این مقاله چه خواهید خواند... [ نمایش سر فصل ها ... ]

در این آموزش مبحث اصطلاحات آشپزی به آلمانی را به صورت کامل و از صفر تا صد برای شما توضیح می‌دهم. این آموزش شامل واژگان کلیدی، اصطلاحات رایج، جملات کاربردی، نکات گرامری مرتبط و حتی چند مثال واقعی است که بتوانید به راحتی در آشپزی یا مکالمات مرتبط با آن از این دانش استفاده کنید.

هدف این است که نیازی به مراجعه به منبع دیگری نداشته باشید.  

اصطلاحات آشپزی به آلمانی: واژگان کلیدی

ابزار و وسایل آشپزخانه به آلمانی  

ابزار و وسایل آشپزخانه (Küchenutensilien)
کلمه آلمانیمعنی فارسی
die Kücheآشپزخانه
der Herdاجاق گاز
der Backofenفر
die Pfanneتابه
der Topfقابلمه
das Messerچاقو
die Gabelچنگال
der Löffelقاشق
das Schneidebrettتخته برش
die Schüsselکاسه
der Schneebesenهمزن دستی
die Küchenwaageترازوی آشپزخانه
der Mixerمخلوط‌کن
der Siebالک/صافی
die Reibeرنده

 اصطلاحات آشپزی به آلمانی: مواد اولیه 

مواد اولیه (Zutaten)
کلمه آلمانیمعنی فارسی
das Mehlآرد
der Zuckerشکر
das Salzنمک
das Ölروغن
die Butterکره
das Ei (die Eier)تخم‌مرغ
die Milchشیر
die Sahneخامه
das Wasserآب
das Gemüseسبزیجات
das Fleischگوشت
der Fischماهی
die Kartoffelسیب‌زمینی
die Zwiebelپیاز
die Tomateگوجه‌فرنگی
der Knoblauchسیر
die Gewürzeادویه‌جات
der Pfefferفلفل
der Zimtدارچین
das Curryکاری
der Oreganoآویشن

 اصطلاحات آشپزی به آلمانی: افعال مهم در آشپزی به آلمانی

وعده‌های غذایی و زمان‌بندی به آلمانی
فعل آلمانیمعنی فارسی
kochenپختن (به طور کلی)
bratenسرخ کردن
backenپختن در فر
schneidenبریدن
hackenخرد کردن
rührenهم زدن
mischenمخلوط کردن
schälenپوست کندن
siedenجوشاندن
dämpfenبخارپز کردن
grillenکباب کردن
würzenادویه زدن
probierenمزه کردن
servierenسرو کردن

 اصطلاحات آشپزی به آلمانی: صفت‌های توصیفی 

صفت‌های توصیفی در آشپزی به آلمانی
صفت آلمانیمعنی فارسی
leckerخوشمزه
süßشیرین
salzigشور
sauerترش
bitterتلخ
frischتازه
heißداغ
kaltسرد
knusprigترد
weichنرم
hartسفت

 اصطلاحات آشپزی به آلمانی: واحدهای اندازه‌گیری به آلمانی

واحدهای اندازه‌گیری به آلمانی
واحد آلمانیمعنی فارسی
das Grammگرم
das Kilogrammکیلوگرم
der Literلیتر
der Teelöffel (TL)قاشق چای‌خوری
der Esslöffel (EL)قاشق غذاخوری
die Tasseفنجان (برای اندازه‌گیری)
die Priseمقدار کم (مثل یک پینچ نمک)

اصطلاحات رایج آشپزی به آلمانی

لیست اصطلاحات آشپزی به زبان آلمانی 
اصطلاح آلمانیمعنی فارسی
auf kleiner Flamme kochenبا شعله کم پختن
zum Kochen bringenبه جوش آوردن
bei mittlerer Hitzeبا حرارت متوسط
die Zutaten vorbereitenآماده کردن مواد اولیه
den Teig knetenخمیر را ورز دادن
die Pfanne vorheizenتابه را گرم کردن
das Wasser abschüttenآب را خالی کردن
einen Schuss Ölمقدار کمی روغن
nach Geschmack würzenبه سلیقه ادویه زدن
den Ofen vorheizenفر را از قبل گرم کردن
die Masse glatt rührenمخلوط را یکدست هم زدن
auf kleiner Stufe backenبا درجه کم پختن
die Suppe abschmeckenمزه سوپ را امتحان کردن
das Fleisch marinierenگوشت را مزه‌دار کردن
die Sahne schlagenخامه را زدن

اصطلاحات آشپزی به زبان آلمانی: جملات کاربردی مرتبط با آشپزی به آلمانی

جملات کاربردی آشپزی به زبان آلمانی
جمله آلمانیمعنی فارسی
.Schäle die Kartoffeln und schneide sie in kleine Stückeسیب‌زمینی‌ها را پوست بکن و به قطعات کوچک برش بده.
.Erhitze zwei Esslöffel Öl in der Pfanneدو قاشق غذاخوری روغن در تابه گرم کن.
.Mische das Mehl, die Eier und die Milch in einer Schüsselآرد، تخم‌مرغ و شیر را در یک کاسه مخلوط کن.
.Backe den Kuchen bei 180 Grad für 30 Minutenکیک را در دمای 180 درجه به مدت 30 دقیقه بپز.
.Würze die Suppe mit Salz und Pfeffer nach Geschmackسوپ را با نمک و فلفل به سلیقه خودت مزه‌دار کن.

سؤالات مرتبط با اصطلاحات آشپزی به آلمانی

سؤالات مرتبط با آشپزی به زبان آلمانی
سؤال آلمانیمعنی فارسی
?Was brauche ich für dieses Rezeptبرای این دستور غذا به چه چیزهایی نیاز دارم؟
?Wie lange muss das Fleisch bratenگوشت باید چقدر سرخ شود؟
?Hast du schon die Zwiebeln gehacktپیازها را خرد کردی؟
?Kannst du die Sahne schlagenمی‌توانی خامه را بزنی؟
?Ist das Essen schon fertigغذا آماده است؟

مکالمات روزمره در آشپزخانه به آلمانی

مکالمات روزمره در آشپزخانه به زبان آلمانی
جمله آلمانیمعنی فارسی
?Das riecht lecker! Was kochst duبوی خوبی می‌آید! چی داری می‌پزی؟
.Ich habe das Rezept aus einem Kochbuchاین دستور غذا را از یک کتاب آشپزی گرفتم.
?Kannst du mir beim Schneiden helfenمی‌توانی در برش زدن به من کمک کنی؟
!Das schmeckt fantastischاین خیلی خوشمزه است!
!Pass auf, die Pfanne ist heißمراقب باش، تابه داغ است!

اصطلاحات آشپزی به آلمانی: نکات گرامری مرتبط با آشپزی به آلمانی

افعال امری در آلمانی(Imperativ)

  • برای ضمیر du: ریشه فعل بدون پسوند. مثال: !Koch (بپز!)، Schneide! (برش بده!)
  • برای ضمیر ihr: شکل جمع فعل: Kocht! (بپزید!)
  • برای ضمیر Sie: شکل مصدری با !Sie: Kochen Sie (بپزید!)

افعال جدا شدنی در زبان آلمانی

  • مثال: .Ich bereite die Zutaten vor (مواد اولیه را آماده می‌کنم.)
  • در حالت امری: !Schmeck die Suppe ab (سوپ را مزه کن!)

حروف اضافه (Präpositionen)

  • mit: برای مواد یا ابزار. مثال: mit Salz würzen
  • in: برای مکان یا ظرف. مثال: in der Pfanne braten
  • bei: برای دما یا شرایط. مثال: bei 200 Grad backen
  • für: برای زمان یا هدف. مثال: für 20 Minuten kochen

اسامی مرکب در آلمانی

  • Küchenmesser: چاقوی آشپزخانه
  • Backofen: فر
  • Schneidebrett: تخته برش

اصطلاحات آشپزی به آلمانی:مثال واقعی

دستور پخت Kartoffelsalat

Zutaten (مواد اولیه)

  • ein Kilogramm Kartoffeln - یک کیلوگرم سیب‌زمینی
  • eine Zwiebel - یک عدد پیاز
  • zweihundert Milliliter Brühe - دویست میلی‌لیتر آب گوشت یا سبزیجات
  • drei Esslöffel Essig - سه قاشق غذاخوری سرکه
  • zwei Esslöffel Öl - دو قاشق غذاخوری روغن
  • ein Teelöffel Senf - یک قاشق چای‌خوری خردل
  • Salz und Pfeffer - نمک و فلفل
  • Frische Petersilie - جعفری تازه

Zubereitung (طرز تهیه)

  1. Koche die Kartoffeln in Salzwasser, bis sie weich sind. - سیب‌زمینی‌ها را در آب نمک بپز تا نرم شوند.
  2. Schäle die Kartoffeln und schneide sie in dünne Scheiben. - سیب‌زمینی‌ها را پوست بکن و به صورت ورقه‌های نازک برش بده.
  3. Hacke die Zwiebel fein. - پیاز را ریز خرد کن.
  4. Erhitze die Brühe und gieße sie über die Kartoffeln. - آب گوشت یا سبزیجات را گرم کن و روی سیب‌زمینی‌ها بریز.
  5. Mische Essig, Öl, Senf, Salz und Pfeffer in einer kleinen Schüssel. - سرکه، روغن، خردل، نمک و فلفل را در یک کاسه کوچک مخلوط کن.
  6. Gieße die Mischung über die Kartoffeln und vermenge alles gut. - مخلوط را روی سیب‌زمینی‌ها بریز و همه چیز را خوب مخلوط کن.
  7. Hacke die Petersilie und streue sie über den Salat. - جعفری را خرد کن و روی سالاد بپاش.
  8. Lass den Salat dreißig Minuten ziehen, bevor du ihn servierst. - اجازه بده سالاد سی دقیقه استراحت کند، سپس سرو کن.
امتـیاز شمـا به ایـن مـطلب
0/5 (0 نظر)
پاسخ به سـوالات شمـا پاسخ به سـوالات شمـا
سـوالات و پیشنهـادات شمـا سـوالات و پیشنهـادات شمـا
ثبت نظرات و دیدگاه
دوست عزیز نظر یا سوال شما با موفقیت ثبت گردید.